دیکشنری
داستان آبیدیک
پخش|پراکنده
english
1
environment
::
littered
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
پختن
پختنی
پخته
پخش
پخش آب
پخش بخارج
پخش برگ
پخش برگشتی
پخش پذیری
پخش سنج
پخش شدگی
پخش شدن
پخش مویرگی
پخش کردن
پخش کننده
پخش|پراکنده
پخشگر
پخمه
پد سلولزی
پدآفند
پدآفندگر
پدآفندی
پدافند
پدافند پرتوی
پدافند پیرامونی
پدافند زیستی
پدافند عامل
پدافند غیرعامل
پدافند غیرنظامی
پدافند فضایی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید